" تیفانی" منبع ذوق، هنر وعرضهکننده جعبه کوچک آبی رنگ است که به شهرتیجهانی دست یافته است.داستان از این قراراست که در یک سپیدهدم بسیارسرد صبحگاهی در سال ۱۹۷۷ در"مانهاتان" یک راننده مشهورمسابقه (گمنام) با تعجیل فراوان درهای سنگین شرکت تیفانی را گشوده و به سوی پیشخوانهای بلورین و حفره مانند میشتابد و از یکی از افراد حاضر درآنجا، درخواست یک حلقه الماس برای خود میکند.
دستیار عالیرتبه نیز با عینک لب طلاییاش به دقت او را ورانداز کرده و سپس تقاضایش را رد میکند و حلقه الماس را در شأن یکمرد نمیداند و هماکنون به وضوح مشاهده میکنیم که شرایط تغییر بسیار یافتهاست و دنیای متنوع جواهرات دیگر این اجازه را به ما نمیدهد که برای مثال افرادی چون: "مایکل شوماچر Michael Schumacher" نتوانند از تیفانی، حلقه الماسنشانموردنظر خود را خریداری کنند. در هرحال، حکایت فوق نشاندهنده درک شرکت از مفهوم مناسب یا نامناسب بودن تقاضا است.
در سال ۱۸۳۰، شهر نیویورک درآمریکا با ابداع و خلاقیتی منحصر بهفرد مواجه شد که مثل بمب تمام شهر را تکان داد. تمایل به سلیقههای جدید و اغراقآمیز توسعه یافت و شانسهای فوقالعادهای بهسوی افرادی سرازیرشد که دارای سرمایهای هنگفت بودند. در همان سالها بود که دومرد جوان تاجر و جاهطلب، به نامهای "چالز لوییس تیفانی" و "جان .ب.یانگ" در سنبیستسالگی اقدام به افتتاح فروشگاه کادویی کردند، این فروشگاه در یک منطقه بسیار جدید و بزرگ واقع شده بود و آنها خرید چنین فروشگاهی را مدیون پولی بودند که از پدر چالزتیفانی قرض کرده بودند. بهزودی تمامی بانوان جوان با لباسهای ساتن و ابریشم و کلاههای مزین به روبانهای روشن و براق از کوچههای باریک شهر عبور میکردند و با کالسکه و اسبهایخود برای خرید به فروشگاه تیفانی میرفتند. اکنون فروشگاه تیفانی سمبل مد وسبک جدید آمریکا شده بود که به کلی با زیبایی طرحهای اروپایی و شکوه وجلال در دورهی ویکتوریایی متفاوت بود.
الهامات آوانگارد این دو مرد جوان از طبیعت سرچشمه میگرفت و منجر به طراحی مدلهایی فوقالعاده ساده و در نهایت هارمونی میشد. این دو ویژگی از مهمترین خصوصیات بارز سبک تیفانی است که ابتدا کارهای نقرهآلات و سپس جواهرات خود را عرضهکرد. این سبک بهدلیل سلیقه، کلاس و اصل بودن طرحهایش در تمامی دنیا طرفدار پیدا کرد و مورداستقبال قرارگرفت در ۱۸۶۷ تیفانی اولین شرکت آمریکایی بود که موفق به اخذ جایزه بینالمللی از یک هییتخارجی واقع در پاریس شد. لازم بهذکراست که این جایزه را بهدلیل عرضه نقرهآلات خود دریافت کرد. در ضمن تیفانی اولین شرکت آمریکایی بود که درجه خلوص استاندارد نقره ۹۲۵ را بهکار برد و بعدها کنگره این نسبت را بهطور رسمی در کشور تایید کرد.
قدرت" تیفانی" بهعنوان یک شرکت تجاری، همواره در درک زیبایی قابل تمجید بودهاست و امروزه ما نیز شاهد استمرار اینجریان هستیم. هماکنون شعبههای بسیاری از این شرکت جواهر درسراسر جهان دایر شدهاست که از این لحاظ با گذشته قابل قیاس نیست لازم به ذکراست که، جهانی شدن این مارک تجاری موجب تقلیل ارزش واقعی جواهرات از نظر کیفی نشدهاست، ارزشهایی که ریشه در آغاز دورانی دارد که چارلز تیفانی ۲۵ ساله درسال ۱۸۳۷، ۱۰۰۰ دلار از پدر کارخانهدار خود قرض گرفت تا با دوستش "چارلز یانگ "Charles Young مغازه لوازمالتحریر و سفالگری خود را در بخش پایین "برود وی Broad way" واقع درنیویورک افتتاح کند.
کارآموزان جوان در اولین روزهای کارشان تنها توانستند ۹۸/۴ دلار بهدستآورند، اما زمانی که شروع به فروش جواهرات پاریسی و ظروف "درسدن Dresden" کردند میزان فروش تا حد چشمگیری افزایش یافت.
انقلاب خرده فروشی اقلام لوکس، ناگهان تحت تاثیر شورشها و ناآرامیهای پس از انقلاب در فرانسه سبب کاهش قیمت الماس به میزان ۵۰ درصد درسراسر اروپا شد.
با این حال این دو همکار تیزبین و هوشیار سعی کردند هرچه سریعتر تا آنجا که امکان دارد سنگهای قیمتی خریداری کنند و همچنین جواهرات مشهوری را مانند: کمربند الماس نشان "ماری آنتوانتMari Antoinette " الماس ۱۲۸ قیراطی تیفانی به رنگ زرد قناری به اندازه مشت انسان و جواهرات "پرنس استرهازی "Esterhazy شاهزاده مجارستان با قیمتی بیش از ۱۰۰ هزار دلار، به آمریکا بازگردانند.
در اصل ضرر و خسارت اروپا، به نفع تیفانی بود. تا سال ۱۸۸۷ شرکت بیش از ۴۰ میلیون دلار سنگ قیمتی در اختیارداشت و از این جهت متقاضیان ثروتمند و مشهور، خریداران اصلی قرن ۱۹ بهشمار میآمدند. با این وجود نسل امروز نیز اقلام گرانبهایی را از تیفانی خریداری کرده است که در اینجا به آنها اشارهای داریم:
"پی تی بورنام "PT Barnum مجری برنامه، از جواهرسازان درخواست نمود تا کالسکهای نقرهای رنگ جهت هدیه عروسی برای جلب نظر" تام تامب Tom Thumb" و " لاوی نیا Lavinia " ساخته شود، "جی.دبلیو ماکی J.W Mackay" غول ثروت و قدرت از تیفانی درخواست طراحی و ساخت ۱۰۰۰ قطعه ظروف نقره کرد. "لینکلن" رییس جمهور، برای همسرش مرواریدهای بسیاری خریداری کرد و
تیفانی حتی برای اسبهای مسابقه میلیونر دخانیات "پی لوری لارد P Lori Lard" نعلهایی ساخت.
کارگاه نقره شرکت تیفانی، تبدیل به مدرسه مرجع آموزش نقره در آمریکا شد و کلیهی نوآموزان به آموزش و مطالعه مجموعه وسیعی از کارها و طرحها میپرداختند و" ادوارد سی مور" مسئول آموزش این موارد بود. در سال ۱۸۷۰، تیفانی مهمترین و برجستهترین تولیدکنندهجواهرات، ساعت و اقلام لوکس و تجملی برای منزل ومیز بود. مقارن با پایان قرن، دارای بیش از هزارکارمند بوده و شعبههای متعددی را در شهرهایی همچون لندن، پاریس و ژنو افتتاح کرده بود.
سپس "چالرز لوییس تیفانی" در زمینهی یکی از بزرگترین معاملات سنگهای قیمتی در آن زمان به توافق و موفقیت رسید. تیفانی معادن الماس کیمبرلی واقع در جنوب آفریقا را خریداری کرد.
به دلیل همین شهرت شرکت، تیفانی کارخانهای جهت کنترل استانداردها تاسیس کرد و اولین نشان تجاری "نقره استرلینگ"U.S را معرفی کرد بهطوریکه مشتریان نسبت به اینکه فلزات گرانبهایشان از درجه خلوص۹۲۵ درصد برخوردار بود بهطورکامل آگاه بودند. موفقیت کارخانه تا حدی بود که به آن در طی جنگهای داخلی سفارش ساخت شمشیر، تفنگ، سلاحهای مزین بهسنگهای قیمتی ویژه ژنرالهایی چون "گرانت "Gerant و "شرمنSherman" داده شد. بعدها در طی جنگ جهانی اول تولید ملزومات جراحی و در جنگ جهانی دوم قطعات هواپیما را نیز بر عهده گرفت.
در اواخر قرن ۱۹، تیفانیحتی دعوتنامههایی کندهکاری شده عرضه کرد که مختص به مراسم پردهبرداری مجسمه آزادی و مهمانیهای خاندان اشرافی چون "واندربلیتز "Vanderbilts بود. چارلز تیفانی در سال ۱۹۰۲ دار فانی را وداع گفت، سالی که در آن پسرش "لوییس کامفوزت Louis Comfozt" بهعنوان مدیری هنرمند به خدمت شرکت درآمد. گسترش قلمرو کالای لوکس و معرفی لامپهای رنگی مشهور از جمله اهداف لوییس بود. تا سال ۱۹۱۹ فروش سالانه به مرز ۲۰ میلیون دلار رسیده بود.
تیفانی بهطورتقریبی از رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ بدون آنکه آسیب چندانی ببیند، نجات یافت (تنها گاهی اوقات از ذخایر خود برای دادن تقسیم سود استفاده میکرد) و توانست شهرت خود را در حوزه کالاهای لوکس حفظ کند.
در اصل زیر بنای چنین شرایطی، شعبههای "مانهاتان" بودند که کارکنان آموزش داده شده و خوشرفتارشان هرگز فردی را وادار به خرید نمیکردند و تنها درباره ارزش حلقه مشهور و منحصر به فرد ۶ شاخهای تیفانی به بحث میپرداختند. حسابداران نیز از مکانی دور از سر و صدا به کار مشغول بودند.
در سال ۱۹۴۰ " تیفانی" به بخش مرکزی و مشهور خود واقع در "خیابان پنجم "Fifth Avenue انتقال یافت. بر اساس محاسبههای بهعملآمده درباره ۱۰۰۰ کارمند این شرکت به این نتیجه رسیدیم که آنها بیش از ۲۵ سال در خدمت تیفانی بودند. کارکنان شرکت از لباس هماهنگی که شامل یک دست کت وشلوارمشکی، کروات ساده، کفشهای سیاهرنگ و بلوز یقهدارسفید میشد استفاده میکردند. با وجود آنکه فروشندگان تیفانی هرگز محیط کارشان را ترک نکردند اما ۳ عامل و خطای ناشایست میتوانست سبب اخراجشان شود: ۱- دزدی ۲- فروش یکی از جعبههای آبی رنگ پوست تخم مرغی مشهور تیفانی (برای اولین بار در سال ۱۸۳۷ معرفی شد) به غیرمشتری۳- بحث با مشتریان سالخورده.
تیفانی هرگز برخورد تندی با این گونه افراد نداشت، تنها آنها را بهسوی در مخفی راهنمایی میکرد و خواستار عدم بازگشتشان به شرکت بود. در سال ۱۹۵۰ یکی از مشهورترین تالیفات در تاریخ جواهرات به نام "صرف صبحانه" در تیفانی از سوی "ترومن کاپوت Truman Capote" به چاپ رسید. قهرمان داستان "هالی گولایتلی Hally Golightly" دختر خوش شانسی بود (در سال ۱۹۶۱ بهصورت فیلم عرضه شد) که از تیفانی بهعنوان عاملی جهت مقابله با دوران رکود استفاده میکرد. او در داستان چنین میگوید: بهترین کار از نظر من رفتن به شرکت تیفانی بود زیرا آرامش روحیام را به دنبال داشت، سکوت حاکم بر محیط و سیمای مغرورش حاکی از آن بود که با وجود مردان محترم و مهربانی که لباسهای زیبایی در برداشتند و رایحه دلانگیز نقره و کیفهایی از پوست سوسمار، هیچگونه اتفاق بدی برایتان نخواهد افتاد.
در سال ۱۹۵۵ مرد ثروتمندی تصمیم به خرید تیفانی گرفت. "والترهووینگ Walter Hoving" غول ثروت و قدرت قصد داشت سهام جواهرفروشان را خریداری کند تا بدین طریق از پذیرش مسئولیت درخواستی از سوی کارگزاران بنگاه معاملات ملکی "مانهاتان" مصون بماند.